حکایت گریه کردن بهلول
یک حکایت کوتاه و پند آموز
حتما مطالعه کنید ...
به ادامه ی مطلب مراجعه کنید ...
روزی بهلول به بارگاه هارون الرشید وارد شد
دید که هارون با وزیر صحبت میکند :
بهلول به بالای تخت پادشاهی رفت و نشست
مامورین او را گرفتند و با کتک زدن به پایین آوردند
بهلول شروع به گریه کردن نمود
هارون الرشید پرسید : چرا گریه می کنی ؟
بهلول جواب داد : من به حال خلیفه گریه میکنم
چون با پنج دقیقه نشستن بر تخت شاهی مرا اینقدر کتک زدند
وای بر تو که چندین سال است بر این تخت می نشینی ...